دبستان نرجس ناحیه 6 اصفهان
| ||
درباره نوروز رویدادهای طبیعی، زمان یخبندان ها، موسم یارگیری پرندگان و دیگر جانوران، انسان نخستین را متوجه بازگشت فصل ها، دگرگونی طبیعت و از این راه، سنجش و تقویم زمان می کرد. برخی از مردم شناسان بر این باورند که انسان ها در کهن روزگاران، آغاز سال را با دگرگونی طبیعت یکی می دانستند، از اینرو، سال نو را، از نخستین روزهای: بهار، پاییز و زمستان حساب می کردند و برای این روزها ویژگی می دادند . می دانیم که آریایی های نخستین در سرزمینی بسیار سرد زندگی می کردند و از اینرو ده ماه سرما و دو ماه گرما داشتند. در دوران هخامنشی نیز، سال ایرانی به دو فصل بلند گرما و سرما بخش می شد. فصل تابستان هفت ماه و فصل زمستان پنج ماه و پنج روز بود. در این دوره، در آغاز هر یک از دو فصل بزرگ جشنی برپا می شد. نخستین جشن، در آغاز بهار و زمان نوزایی طبیعت برپا می شد و دیگری در آغاز پاییز که فصل خوشه چینی و روی آوری طبیعت به سرما و یخبندان بود. برای این دو فصل، نمادی هم داشتند: شیر ، نماد تابستان و گاو نشانة زمستان بود. این دو نماد (شیر و گاو) در سنگنگاره های تخت جمشید، در حال ستیز با یکدیگر نقر شده اند. این ستیز نشانة روند طبیعت و پیروزی شیر برگاو علامت دگرگونی طبیعت به سوی تابستان است. آیین قربانی گاو هم که در مهرآیینی وجود دارد و در نقش های میترایی دیده می شود، از همین اعتقاد سرچشمه می گیرد . نوروز ریشه در افسانه دارد و گرچه آن را در استوره های ایرانی به جمشید نسبت می دهند، ولی این جشن پیشینة بسیار کهن دارد و در اصل، جشن کشاورزان و چوپانان و مردم عادی بوده است که دگرگونی طبیعت آنان را به شادمانی و جشن وا می داشت. ابوریحان بیرونی نیز، پرواز جمشید به آسمان را آغاز جشن نوروز می داند: «چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز سوار شد. دیوها گردونه را به هوا بردند. مردم از دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را جشن گرفتند.» فردوسی می سراید: جهان انجمن شد بر تخت اوی از آن بر شده فره بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روزنو خواندند به نوروز نو شاه گیتی فروز بر آن تخت بنشست فیروز روی بزرگان به شادی بیاراستند می و رود و رامشگران خواستند محمد جریر طبری، نوروز را برآغاز دادگری جمشید می داند. سرانجام، خیام می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج “حَمَل” نوروز را جشن گرفت: «سبب نهادن نوروز آن بود که آفتاب را دو دور بود، یکی آن که هر سیصد و شصت و پنج شبان روز و ربعی از شبانه روز به اول دقیقة حمل باز می آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود. چون جمشید آن روز دریافت (آن را) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.» ولی جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده است. ابوریحان بیرونی، با اینکه نوروز را به جمشید منسوب می کند، یادآور می شود که «آن روز که روز تازه ای بود، جمشید عید گرفت، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.» نوروز بزرگترین جشن ایرانیان از روزگاران کهن تا به امروز است و همچنین نمایان ترینِ جشن های بهاری جهان بشمار می رود. نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ طبیعی هستند که نخستین آن، در آغاز بهار و دومین در آغاز پاییز برگزار می شوند. هرچند که نوروز پیشینه ای کهن دارد و یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان است، اما در اوستا به روشنی از آن یاد نشده است. در زمان هخامنشیان، نوروز به شیوه و مراسمی بسیار باشکوه و طولانی به رهبری مغان برگزار می شد. مراسم اصلی این جشن در تخت جمشید برپا می شد که بخشی از آن را از روی نقش های روی پلکان های کاخ آپادانا می توان برداشت کرد. آنچه از این نقش ها برمی آید، گنجانیدن درخت سرو، در بینا بین پیکرهای ارمغان آوران می باشد. این نگاره ها نمایانگر بهره گیری از کاج تزیینی در آیین های نوروزی می باشد. در این نقش ها نمایندگان کشورهای مشترک المنافع ایران، و ساتراب ها، بهترین فراورده های سرزمین خود را برای پادشاه به ارمغان آورده اند. از دوران ساسانیان نیز، در خبرها و گزارش حادثه ها، یادی از این جشن بزرگ و مهرگان را می یابیم. از لحاظ شمول سنت ها، باورهای مردمی؛ بزرگداشت هیچ جشنی، چه دینی و چه ملی، بدین پایه و مایه در تاریخ ما وجود ندارد. اینگونه یادکردها را در منابع پهلوی و فارسی، در نوشته های تاریخنگاران و ستاره شناسان ایرانی می توان یافت، که به فارسی و عربی نیز نوشته شده اند . [ شنبه 93/1/2 ] [ 11:33 صبح ] [ کلاس پنجم الف ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |