سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دبستان نرجس ناحیه 6 اصفهان
 
لینک دوستان
تسلیت به دوست و همکار عزیزمان سرکار خانم شاه علی

کل من علیها فان و یبقی وجه ربک

روزها فکر من اینست و همه شب‌سخنـم 
که چــرا غافــل از احـوال دل خویشـتنـــم
از کجــــا آمـده ام آمدنــم بــهـر چــه بــود
بــه کجــا می‌روم آخـر ننـــمائــی وطنــــم
خنک آن روز که پــرواز کنــم تا بـر دوسـت 
بامیــــد سـر کویـش پـــر و بـــالی بـــزنـم 
من به خود نامدم اینجا که‌به خـود باز روم
آنـــکـه آورد مـــــرا بـــاز بـــرد تــا وطنـــــم 
مـــــرغ بــاغ ملکـوتـم نیــم از عالــم خـاک
چنــد روزی قفـسی ساختـه اند از بدنــم...
همکار و دوست عزیز، سرکار خانم شاه علی

واژه ها به یاری ذهن نمی آید آنگاه که حجم اندوه راه نفس را می بندد و راهی نیست جز گریستن و گریستن و گریستن... مصیبت وارده را به شما،  و خانواده محترم تسلیت گفته برای شما صبر و برای درگذشته رحمت بی کران الهی را آرزو داریم، امید که روح پدر مهربان، آسوده از همه رنجهای بی شمار دنیا، در حریم امن الهی آرام گیرد. تسلیت و همدری صمیمانه همه همکاران و دوستان خود را بپذیرید.

پیامک تبلیغاتی
[ یکشنبه 93/9/30 ] [ 1:50 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]

سرکار خانم شاه علی همکار محترم در گذشت پدر گرامیتان را به شما وخانواده محترمتان تسلیت عرض مینماییم واز خداوند برای ایشان رحمت وبرای شما صبرمسئلت میکنیم.


پیامک تبلیغاتی
[ یکشنبه 93/9/30 ] [ 12:23 عصر ] [ کلاس پنجم ب ] [ نظرات () ]

بارش برف در طبیعت

چقده سسسرده   انشالله دلاتــــــــــــــــــــــــــــــون گرمه گرم باشه

 


پیامک تبلیغاتی
[ پنج شنبه 93/9/27 ] [ 10:24 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]

گنجشک و خدا

روزها می گذشت اما گنجشک باخداهیچ نمی گفت ، هر بار فرشتگان سراغش رامی گرفتند ، خدا می گفت: می آید ، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را درخود نگه می دارد و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لبهای او دوختند ، اما باز هم هیچ نگفت تا خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آنچه در سینه ی تو سنگینی میکند.

گفت: لانه ی کوچکی داشتم آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام . اما تو با توفانی بی موقع آن را از من گرفتی ! آن لانه ی محقرم کجای دنگنجشک یا را گرفته بود؟ سکوتی در عرش حکم فرما شد. فرشتگان همه سربه زیر انداختند.

خدا گفت: ماری درلانه ات بود.خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات راواژگون کند. آنگاه تو از کمین مار پرگشودی .گنجشک اما خیره در خدایی و وسعت پناه او مانده بود.

 خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه ی محبتم از تو دور کردم وتو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی.

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. صدای گریه اش ملکوت را پر کرد.

پند 1 :

گاهی اوقات اتفاقات نا خواسته سبب رنجش ما میشود آیا تا به حال به دنبال علت اتفاق بوده ایم.

شاید مصلحتی درآن، وشاید خیری .پس بعضی ازخواسته ها وآرزوهایمان اسرار نورزیم شاید این خواسته در آینده ای نه چندان دور تبعات ناخوشایندی برای ما داشته باشد.

( از کتاب : پندهای قند پهلو ، گرد آورنده : مهندس حسین شکر ریز انتشارات فکر آذین )

 

 

 


پیامک تبلیغاتی
[ شنبه 93/9/22 ] [ 11:27 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]

 

می خواهم یک دانش آموز موفق باشم

 

 

 

در پایان هر روز کاری ، چند دقیقه ای را به فکر کردن در مورد آینده اختصاص دهید و با افکار و تصورات زیبا و موفقیت آمیز ، خود را آماده کنید که فردا بهتر از امروز درس بخوانید .

از کتاب : می خواهم یک دانش آموز موفق باشم نوشته : دکتر مهرداد مسعودی فر و افسانه بهرامیان - انتشارات : دکتر مسعودی فر



پیامک تبلیغاتی
[ شنبه 93/9/22 ] [ 11:23 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]

«ثواب زیارت امام حسین علیه السلام»

روزی حسین(ع) در آغوش گرم پیامبر(ص) بود و پیامبر(ص) با او بازی می‌کرد و او را می‌خنداند عایشه گفت «ای رسول خدا! چقدر این کودک را دوست داری، و با دیدار او شاد می‌شوی؟!»


پیامبر(ص) در پاسخ فرمود «چرا دوست نداشته باشم و با دیدار او شاد نگردم، با اینکه او میوه دل من و نور چشم من است، ولی امتّم او را خواهند کشت کسی که بعد از وفات او، مرقدش را زیارت کند، خداوند ثواب یک حج از حجهای مرا برایش می‌نویسد»
عایشه گفت «ثواب یک حج از حج تو؟!»
پیامبر(ص) فرمود «بلکه ثواب دو حج من»
عایشه با تعجب بیشتر پرسید «ثواب دو حج تو؟!»
پیامبر(ص) فرمود» بلکه ثواب سه حج من»
این موضوع همچنان تکرار شد، تا اینکه پیامبر(ص) فرمود «بلکه خداوند ثواب نود حج از حجهای مرا با ثواب عمره‌های آنها به زیارت کننده خواهد داد»


پیامک تبلیغاتی
[ پنج شنبه 93/9/20 ] [ 2:23 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]

فریاد بزن که کربلا ماتم نیست

میراث حسین، درد و داغ و غم نیست

جان مایه نهضت حسینی این است:

هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست

 


پیامک تبلیغاتی
[ پنج شنبه 93/9/20 ] [ 2:11 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]

 

 

روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:...




?- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
?- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم


پیامک تبلیغاتی
[ یکشنبه 93/9/9 ] [ 4:19 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]
پیامک تبلیغاتی
[ دوشنبه 93/9/3 ] [ 12:12 صبح ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]

1 – اگر پدر و مادر از نیازهای ما با خبر نمی شدندچه می شد ؟

2 – اگر در زمان کودکی نمی توانستیم گریه کنیم یا بخندیم چه اتفاقی می افتاد ؟

3 – فکر می کنید که چگونه خداوند به بچه خرگوش ها کمک خواهد کرد ؟

4 – چرا مادر موسی هنگام به آب انداختن او نگران اما امیدوار بود ؟

5 – چرا فرعون می خواست که موسی ( ع) (نوزاد ) را بکشد ؟

6 - آسیه که بود ؟ چگونه زنی بود ؟

7 – چگونه موسی در آغوش مادرش رشد کرد ؟

8 – ربنا علیک توکلنا یعنی چه ؟

9 – نماز جماعت چه خوبی هایی دارد ؟

10 – نماز جماعت چگونه خوانده می شود و تفاوت آن با نماز فرادی چیست ؟

11 – مصطفی در نامه اش به خالد چه چیزهایی می نویسد ؟

12 – اولین مسجد مسلمانان ......... نام دارد که به دست پیامبر و یارانش ساخته شد .

13 – آرامگاه پیامبر در................ در شهر ........................ است .

13 - کعبه قبله ی مسلمانان در میان ................... در شهر ................. قرار دارد .

14 – مسجد معروف ................... در شهر بیت المقدس در کشور ....................... قرار دارد .

15- نماز آیات را چگونه می خوانیم ؟

16 – چه وقت هایی خواندن نماز آیات برمسلمانان واجب می شود ؟

17 – نماز آیات چند رکعت و چند رکوع دارد ؟

18 – نام چند مسجد مهم مسلمانان را بنویسید .


پیامک تبلیغاتی
[ یکشنبه 93/9/2 ] [ 8:1 عصر ] [ کلاس چهارم الف ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 326976