دبستان نرجس ناحیه 6 اصفهان
| ||
مشکلات عاطفی کودکان
مقدمه:در ابعاد مختلف رشد کودک، «بعد عاطفی» از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا آثار و نتایج آن، در روح و روان فرد، برای همیشه پابرجا میماند. کودکی که دچار مشکل عاطفی شود، احساس بیلیاقتی میکند و همین امر، ناراحتیهای عاطفی او را افزایش میدهد.
نکات اساسی در مورد مشکلات عاطفی کودکان
1-رشد عاطفی، یکی از اصلیترین جنبههای رشد کودکان است. اگر کودک از سلامت عاطفی برخوردار نباشد، سلامت روانی و عقلی او نیز دچار مشکل خواهد شد. نظر و دیدگاه شخص نسبت به خود، دیگران، اجتماع و زندگی، به چگونگی و کیفیت عواطف بستگی دارد. با توجه به اهمیت رشد عاطفی در زندگی کودکان ، لازم است که خانوادهها به این امر مهم توجه کنند و زمینهی مناسبی را جهت پرورش این جنبه از رشد آنان، فراهم کنند. 2-اگر عواطف و هیجانات کودک به طور طبیعی پرورش یابد، قطعا از بسیاری از مشکلات که ممکن است در زندگی آیندهی او رخ دهد، جلوگیری خواهد شد و کودک با روح و روان سالمتری به زندگی خود ادامه خواهد داد. بنابراین، نقش خانواده به عنوان نخستین و مهمترین پایگاه تربیتی کودک در پرورش صحیح عواطف و هیجانات او، بسیار مهم و حیاتی است زیرا خمیرمایهی اصلی شخصیت کودک، از خانواده نشأت میگیرد. 3-خانواده باید محیط امنی برای کودک باشد تا او در آنجا، احساس راحتی و آرامش کند. روابط صمیمانهی اعضای خانواده موجب میشود که افراد، ارتباط بهتر و مناسبتری با دیگران داشته باشند. افرادی که از خانه طرد شده و از روابط گرم و محبتآمیز خانوادگی محروم میشوند، در داد و ستدها و ارتباطات اجتماعی خود با مشکلات مواجه خواهند شد و چه بسا ممکن است که به انواع انحرافات و بزهکاریهای اجتماعی مبتلا شوند. هرگونه روابط سرد و بحث، جدال، نزاع و مشاجره بین والدین، روح کودک را متلاطم و عواطف او را خدشهدار میکند که در نتیجه، اضطراب و نگرانی شدیدی در کودک ایجاد میشود که آثارش بر روح و روان او برای همیشه باقی خواهد ماند. بنابراین، اگر والدین خواهان آن هستند که فرزندانشان شخصیت متعادلی داشته باشند و با اراده و اعتماد به نفس در جامعه زندگی کنند، باید کانون خانواده را با چراغ مهر و محبت، گرم و روشن نگه دارند. 4-همان گونه که محبت نکردن به کودک موجب بروز مشکلات عاطفی و روانی بسیاری در او میشود، مهر و محبت افراطی نیز برای سلامت روانی کودک، بسیار مضر است و لطمههای جبرانناپذیری را به شخصیت او وارد میسازد. وقتی که والدین بیش از حد به فرزندان خود توجه میکنند و به شکل افراطی، آنان را در حل مشکلاتشان یاری میدهند؛ زمینهی بیکفایتی و عدم اعتماد به نفس را در کودکان ایجاد میکنند که این کار موجب خواهد شد بلوغ اجتماعی در آنان کامل نشود یا اصلا شکل نگیرد. بنابراین، والدین باید در ابراز محبت به کودکان، از افراط و تقریبا بپرهیزند. 5-«ترس»، احساسی است که کم و بیش در همه افراد و در همهی سنین وجود دارد. تمامی کودکان به نوعی ترس را تجربه میکنند، البته ترس در حد معینی برای تداوم زندگی، لازم است زیرا فرد را در مقابل خطرها و دور نگه داشتن از حوادث، حفظ میکند اما ترس زیاد، تا حدودی یک مشکل شخصیتی مبتنی بر ناامنی است و فرد را از زندگی عادی بازمیدارد. سرکوب کردن ترسهای کودکان، تمسخر کردن کودکی که ترسیده، قرار دادن کودک در یک موقعیت ترسآور یا فراموش کردن ترس او، نتایج بسیار ناگواری برای کودک به همراه دارد که در زندگی آیندهی او، تجلی پیدا خواهد کرد. به طور کلی، اگر ترس کودک جدی گرفته نشود، موجب بروز اختلالهای عاطفی، روانی و تربیتی در کودک میشود. ایجاد شرایط مناسب و جلب رضایت خاطر کودک، در کاهش ترس و اضطراب او تاثیر بسیار زیادی دارد. والدین باید تلاش کنند تا با بررسیهای لازم، علت ترس کودک را پیدا کنند و سپس با به کارگیری روشی مناسب، به درمان آن بپردازند. 6-از دیگر عواطف کودکان که از اضطراب و محرومیت ناشی میشود، «حسادت» است. حسادت همراه با خشم کودک، معمولا نسبت به عواملی است که موجب محرومیت او شده که از جمله میتوان به «تولد نوزاد» در خانواده اشاره کرد. تولد نوزاد میتواند حسادت کودک بزرگتر را برانگیزد زیرا کودک فکر میکند با تولد نوزاد، تا حد بسیار زیادی از مهر و محبت والدین، محروم خواهد شد. اگر والدین با حسادت کودک برخورد درستی نکنند، حسادت کودک تداوم مییابد و تشدید پیدا میکند و بدون تردید، از لحاظ عاطفی و روانی، مشکلاتی را برای او ایجاد خواهد کرد؛ از این رو، والدین باید به کارگیری روشهای مختلف، از بروز حسادت در کودکان جلوگیری کنند. به عنوان نمونه، والدین باید قبل از تولد نوزاد، زمینه را برای تولد او آماده کنند؛ با کودک بزرگتر در این مورد صحبت کنند و بعد از تولد نوزاد هم مدتی از وقت خود را با کودک بزرگتر سپری کنند تا کودک مطمئن شود که همچنان مورد توجه و محبت والدین قرار دارد. 7-یکی دیگر از مشکلات رفتاری که ممکن است کودکان به آن دچار شوند، «پرخاشگری» است. به اعتقاد کارشناسان و صاحب نظران علوم تربیتی، ریشه بسیاری از کجرویها و مشکلات عاطفی-هیجانی کودکان، از خانواده نشأت میگیرد. به عنوان نمونه، خشونت خانوادگی با توجه به شدت، گسترش و مداومت آن، میتواند آشفتگیهای عاطفی و روانی زیادی را در کودک ایجاد کند. در خانوادههای گسسته هم به علت نابسامانیهای موجود، کودکان از لحاظ رشد و تکامل عاطفی، اجتماعی و… با مشکل جدی مواجه هستند و درصد پرخاشگری و مشکلات روانی آنان به مراتب، بیشتر از سایر کودکان است. از عوامل دیگری که در پرخاشگری کودکان نقش زیادی دارد، میتوان به فشارهای روانی، اختلاف والدین، کمبود محبت، سهلانگار، تنبیه و… اشاره کرد. والدین برای پیشگیری یا کاهش پرخاشگری کودکان، با توجه به واقعیت، شدت و زمینهی پرخاشگری، میتوانند از روشهای مختلفی استفاده کنند؛ از جمله این که باید آسایش عاطفی و روانی کودکان را در خانه تامین کنند و از هرگونه جدال، خشونت، نزاع و درگیری در محیط خانواده بپرهیزند. والدین باید در مقابل پرخاشگری کودکان خود، صبور باشند زیرا برخورد تند و تهدیدآمیز، نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه بر دامنه و شدت پرخاشگری کودکان میافزاید. پوسته رفتارهای مطلوب کودکان را مورد توجه و تشویق قرار دهند و گاهی هم در مقابل پرخاشگری آنان سکوت کنند و نسبت به آن، بیاعتنا باشند. 8-برخی والدین دربارهی کودکان خود، آرزوهای غیرواقعی دارند و بدون در نظر گرفتن استعداد و توانایی فرزندان خود، انتظار دارند که آنان در رشتههای بالایی تحصیل کنند و همیشه رتبههای ممتاز را کسب کنند. چنین کودکانی معمولا در کار خود شکست خورده و در زندگی خود، از خود کمبینی، مشکلات عاطفی-روانی و اضطراب شدید رنج میبرند. والدین باید بدانند که توقعهای بیجا و انتظارهای واهی که از توانایی فرزندانشان خارج است، به طور کلی غیرمنطقی و اشتباه است و به رشد عاطفی، روانی، احتماعی و… کودکانشان، لطمههای بسیار شدید وارد میکند. 9-مهمترین مسالهای که در زمینهی تربیتی کودکان مطرح است، «هماهنگی لازم بین الگوهای تربیتی خانه و مدرسه» است زیرا اگر کودک بین الگوهای تربیتی خانه و مدرسه، تضاد و مغایرتی مشاهده کند، قطعا به دام شک و تردید گرفتار خواهد شد و نمیتواند بین دو الگوی خانه و مدرسه، یکی را انتخاب کند. این دوگانگی در الگوهای تربیتی، بدترین وضعیت روحی و روانی را برای کودکان فراهم میکند. در این حالت، کودک دچار تزلزل روحی و عاطفی میشود؛ نمیتواند به درستی تصمیم بگیرد و انتخاب کند. این مساله، یکی از مهمترین نکات تاثیرگذار در بهداشت روانی کودکان است که والدین باید نسبت به آن توجه داشته باشند و با ایجاد هماهنگی و همنوایی بین الگوهای تربیتی خانه و مدرسه، زمینهی تربیت صحیح و شایستهی کودکان خود را فراهم کنند. 10-مهمترین مسالهای که محرومیتهای عاطفی بسیار حادی را برای کودک به وجود میآورد، مسالهی «جدایی و طلاق والدین» است. طلاق، برای کودکان مشکلات عدیدهای به وجود میآورد که از جمله میتوان سازش با نامادری یا ناپدری و انتقال و جابهجایی از خانهای به خانهی دیگر را نام برد. همچنین طلاق موجب میشود که کودک از مهر و محبت یکی از والدین محروم شود. طلاق، عامل بسیار مهمی در بزهکاری نشان میدهد که بیشتر این کودکان، در خانوادههای متلاشی به سر بردهاند. بنابراین، بنیان تشکیل خانواده باید براساس شناخت کامل طرفین باشد و ازدواج با آگاهی، اختیار و تفحص صورت گیرد تا کانون خانواده، به وسیلهی طلاق از هم پاشیده نشود. علاوه بر این، گذشت و فداکاری پدر و مادر، عامل اصلی در تداوم زندگی زناشویی است و والدین باید با صبر و بردباری و با در نظر گرفتن آثار و نتایج نامطلوب طلاق، در حفظ زندگی مشترک خود بکوشند. [ سه شنبه 92/12/6 ] [ 3:54 عصر ] [ مدیریت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |