دبستان نرجس ناحیه 6 اصفهان
| ||
[ شنبه 92/12/3 ] [ 7:21 عصر ] [ کلاس اول ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 92/12/3 ] [ 7:15 عصر ] [ کلاس اول ]
[ نظرات () ]
بسم الله الرحمن الرحیم [ پنج شنبه 92/12/1 ] [ 9:19 عصر ] [ کلاس اول ]
[ نظرات () ]
چقدر خوب است اگر در روز اولی که دانش آموزان کلاس اول زودتر از دیگر دانش آموزان به مدرسه و کلاس درس پا می گذارند همراه با مراسم با شکوهی و جشن زیبایی باشد و برای آن روز برنامه ای خاص داشته باشند تا این روز در ذهن همه ی دانش آموزان بهترین روز مدرسه شان باشد و هیچ وقت فراموش نکنند و با ذوق و شوق خاصی در روزهای آینده و با نگرشی مثبت به مدرسه بیایند. [ سه شنبه 92/11/29 ] [ 8:59 عصر ] [ کلاس اول ]
[ نظرات () ]
چگونه فرزندان با شخصیت داشته باشیم؟
شخصیت از دیدگاه علم روان شناسی به این شکل تعریف شده است؛ شخصیت عبارت است از کل خصوصیات انسان، پس همه افراد در هر سن و موقعیتی دارای شخصیت هستند. به گفته پاره ای از روان شناسان شخصیت از ابتدای تولد تا خاتمه عمر در حال شکل گرفتن و تکامل است و به همین دلیل، هیچ گاه نمی توان از آن بعنوان حالتی ثابت و غیرقابل تغییر سخن گفت، در رشد و تکامل شخصیت کودک، عوامل زیادی موثرند و میزان تاثیر این عوامل به میزان توانایی کودک به درک اهمیت این عوامل در ارتباط آنها با خودش بستگی دارد. رشد شخصیت در کودک از 2 سالگی به بعد آغاز می شود. در ماههای اولیه زندگی یک طفل، رشد چشمگیر شخصیتی او قابل توجه است، البته این سرعت رشد در کودکان مختلف متفاوت است. کودک شخصیت دارد. انسان خواه خردسال یا بزرگسال، به خود و شخصیت خویش علاقه مند است. می خواهد همواره مورد احترام دیگران قرار گیرد. شخصیت او خواه در محیط خانه یا مدرسه یا اجتماع محفوظ باشد. این علاقه به حفظ شخصیت در تمام افراد اجتماع دیده می شود. شخصیت طلبی جزو ذات هر انسانی است و همه به آن پایبند هستند. هرگز نباید گمان کنیم کودکان کم سن این گونه چیزها را نمی فهمند و به آن توجهی ندارند؛ بنابراین باید بپذیریم کودکان هم به نوبه خود مقام و احترام و شخصیتی دارند و بزرگ ترها بخصوص والدین باید این شخصیت را محترم بشمارند. و در حضور دوست و همکلاسی آبروی او را نبرند و به او توهین و جسارت نکنند. اسلام نیز در جمع قوانین خود شخصیت و احترام همه مسلمانان بویژه کودکان را محفوظ داشته است. در بسیاری از روایات اسلامی به بزرگسالان تاکید شده است شخصیت کودکان را رعایت کنید و هر گاه که بتوانید باید شخصیت کودکان را رشد و تعالی بخشید. بزرگسالان باید در رفتارشان با کودکان دقیق باشند و بکوشند شخصیت فرزندان را رعایت کنند و نباید به عناوین گوناگون آنان را کوبید یا پرده دری کنند و با نگهداشتن حیثیت و مدارا کردن در پرورش و تربیت آنان گام های موثری بردارند. پدر و مادرها الگو هستند. اگر پسری صاحب پدری با شخصیت، مومن و اندیشمند و اجتماعی باشد و اگر مشاهده کند که همه به خاطر مقام والا و سجایای اخلاقی که در پدرش مشاهده می شود به او احترام می گذارند، بدون شک او نیز سعی خواهد کرد همسان پدر شو. دخترها نیز به همین ترتیب هستند. آنها بسیاری از کارهای مادرشان را تقلید می کنند و مادری که دارای رشد شخصیتی مناسب و خوبی باشد دخترش نیز فردی همچون او خواهد شد. البته تاثیری را که محیط و توارث در رشد شخصیتی دارد نباید از یاد برد. تجربه نشان داده است بچه ای که پدر و مادرش، آدم های بسیار خوب، بامحبت، پرهیزکار و مورد احترام جامعه بوده اند. وقتی در محیط بد و نامناسب بزرگ شده اند، تمام صفات خوب ایشان را از یاد برده و در عوض آنچه را از اطرافیان آموخته بودند در زندگی خود ملاک عمل قرار داده و به کار گرفته اند. این نکته حائز اهمیت است که کودک در سنین آغازین و تا رسیدن به مراحلی از تکوین و رشد شخصیت همچنان پدر و مادر و معلم خود را الگو و نمونه برای عمل خود قرار خواهد داد. چگونه کودک را با شخصیت بار آوریم. بسیاری از والدین پیوسته می پرسند رفتار مناسب با کودک باید چگونه باشد تا شخصیت بطور مثبت در او رشد و نمو کند. در اینجا ما مواردی را که الهام گرفته از احادیث ائمه طاهرین علیهم السلام و گفته های روان شناسان است. فهرست وار مطرح می کنیم تا با اتکا به مکتب پربار اسلام در رشد صحیح شخصیت کودکان خود، توفیق حاصل کنیم. چه باید کرد؟ احترام گذاری اساسی ترین و ثمربخش ترین راه برای رشد شخصیت کودک و برخورداری از استقلال فکری و اعتماد به نفس در زندگی احترام به اوست. کودک از وقتی به دنیا قدم می گذارد، با اولین محیط اجتماعی یعنی خانواده روبه رو می شود. او بتدریج با اعضای این جامعه یعنی پدر و مادر، برادر و خواهر آشنا می شود. اگر کودک از ابتدا احساس کند که در این محیط اجتماعی کوچک احترام افراد محفوظ است، توهین و تحقیر و جسارت در کار نیست، بزرگ تر به کوچکتر و کوچکتر به بزرگتر احترام می گذارد. کم کم علاوه بر این که اهمیت احترام گذاری را درک می کند، خود به خود انسانی محترم و با شخصیت نیز بار خواهد آمد. اگر می خواهید فرزندان به شما توهین نکند، باید شما نیز به او توهین نکنید. متاسفانه بسیاری از پدران و مادران از این نکته غافلند و توقع دارند فرزندشان کاملا" احترام آنان را نگه دارد، در حالی که خود هرگز به فکر احترام و شخصیت او نیستند، دائم او را سرزنش و تحقیر می کنند و در برابر دوست، همکار و همکلاسی اش کوچکش می کنند. باید بدانیم آنچه به کودک می دهیم همان را پس می گیریم. واگذاری امور کوچک کودک نیز مانند دیگران دوست دارد در خانه و محیط های دیگر، خود را عضوی فعال و موثر احساس کند. او از طفیلی بودن و سربار جامعه بودن بدش می آید. از این رو باید بخصوص در محیط خانه برای او هم حسابی باز شود، به او نقشی داده و مسئولیتی به عهده اش واگذار شود تا از این طریق احساس شخصیت کند و خود را بی اثر نبیند. از این رو لازم است پدران و مادران محترم، در محیط خانه بعضی کارهای ساده و جزیی را به کودکان خردسال واگذار کنند و از آنان مسئولیت بخواهند. این عمل نقش موثری در احساس شخصیت کودکان دارد، آنها را متعهد و مسوول بار خواهد آورد و در امور زندگی ورزیده می سازد و به ترتیب در مسوولیت های بالاتر نقش بهتری ایفاد می کند و تجربیات خود را به کار می اندازد. رعایت ادب برخورد مودبانه با فرزندان، اگر چه کم سن باشد نقش مهمی در رشد شخصیت و احترام فرزندان دارد. متاسفانه بسیاری از پدران و مادران از این نکته غافل هستند و به خصوص در کلام، رعایت ادب را نسبت به فرزندان خود نمی کنند. به پدران و مادران محترم که خواهان عزت و سربلندی فرزندان خود هستند سفارش می کنیم با کودک خود همانند یک شخص محترم و یک دوست واقعی برخورد کنید. با او با کمال ادب سخن بگویید. وقتی می خواهید خطا و اشتباهی را تذکر بدهید، بکوشید با نرمی و ملاطفت بیان کنید؛ چرا که در این صورت حرف شما تاثیر بیشتری خواهد داشت. در حضور دیگران هرگز کودک خود را مورد توبیخ قرار ندهید و به این وسیله او را گرفتار عذاب روحی نسازید. از به کار بردن الفاظ رکیک و زشت جدا" خودداری کنید، چرا که این روش نه تنها شخصیت و احترام خود شما را نابود می کند بلکه علاوه بر آن، کودک را نیز انسانی پست و زبون و لاابالی بار خواهد آورد. لباس مناسب و زیبا یکی دیگر از عوامل موثر در رشد و تکامل شخصیت کودک، چگونگی پوشاک را باید نام برد. لباس های زیبا و رنگینی که بزرگسالان می پوشند برای کودک خردسال بسیار جالب و فریب انگیز است و او آرزو دارد هر چه زودتر از همان لباس ها بپوشد؛ چنانکه وقتی کودک لباس و کفش نو می پوشد فورا" به اطرافیان خود می گوید: " نگاه کنید کفش من تازه است و.." اگر کودک لباس جالب و مقبول بپوشد در میان دوستان خود مورد تقدیر و تحسین قرار خواهد گرفت و در نتیجه احساس برتری خواهد کرد و همین احساس و تصور در رشد و تکامل شخصیت کودک تاثیر خواهد داشت. والدین توجه کنند که همواره برای فرزند خود، پوشاکی تهیه کنند که مورد علاقه او و پذیرش همسالانش باشد نه این که خودشان دوست دارند. نام نیک برای کودک روان شناسی می گوید: " نامی که هنگام تولد یا بعد به کودک گذاشته میشود ممکن است یک خطر روانی برای او داشته باشد. " این اصل تنها نام واقعی کودک را شامل نیست، بلکه لقب یا نامی است که والدین و اطرافیان کودک از راه محبت به او می دهند؛ مثلا" " حوریه " را " حوری " یا " حسین " را " حسی " می نامند همان تاثیر روانی را خواهد داشت. از این رو بهتر است نام کودک را از میان نامهای معمولی و رایج هر جامعه و فرهنگ آن انتخاب کرد. کودکی که نام و لقب خود را بپسندد همواره احساس برتری خواهد کرد و بر عکس اگر از نام و لقبش خشنود نباشد، شرمسار و ناراحت خواهد شد و این هر دو احساس در چگونگی رشد شخصیت کودک موثرند. مشورت و نظر خواهی کودکان و نوجوانان نیز همانند بزرگ ترها دوست دارند در امور مربوط به خودشان با آنان مشورت شود و آنان نیز نظر بدهند. این کار خود موجب می شود آنان احساس شخصیت بیشتری کنند و برای نظر و رای خود ارزش و ارجی قائل باشند. والدین محترم خوب است از این نکته غافل نباشند و حتی بدون درخواست کودک، خود به این کار اقدام کنند و از این راه به کودک خود شخصیت بدهند. پس از مشورت و نظر خواهی نیز حتی الامکان نظر فرزند را عملی کنند و برای عقیده او احترام قائل باشند و اگر هم نظر ناصحیحی داشت با ملاطفت و مهربانی او را متقاعد سازند یا این که وی را کاملا" متوجه اشتباه و خطا در فکر و آثاری که در انجام نظر او احتمالا" هست بکنند که هم او تجربه کافی را به دست آورد و هم این که در گفتارهای آینده خود تامل بیشتر کند؛ اما اگر بدون دلیل و آگاهی او را بکوبید حتی آثار مختلفی از جمله حقارت در او تجلی خواهد کرد. طبیعی است این برخورد ثمرات سوء در آینده خواهد داشت. عدالت در ارتباط با کودک فرزندان باید طعم عدالت را بچشند و خوبی عدالت را لمس کنند و احساس نمایند عدالت لازمه زندگی و جامعه است. حتما" در کوچکترین امور هم باز اجرای عدالت لازم است. وفا به عهد کودک کودک به دلیل آن که تمام خواسته های خود را از طریق والدین قابل تحقق می داند و اتکای شدید به آنان دارد، پس اعتماد و توکل او بر پدر و مادر خواهد بود. یکی از عواملی که می تواند این اعتماد را پیوسته حفظ کند و مایه قوت شخصیت و ثبات کودک باشد این است که در عهد و پیمان خود با کودکان ( حتی سخنی که می دانند ) وفادار باشند و هیچگاه با فرزند خلف وعده نکنند و رفتارشان، خلاف گفتارشان نباشد. آشنایی کودک با سختی ها امام موسی بن جعفر(ع) فرموده است: " بهتر است طفل در کودکی با سختی و مشکلات اجتناب ناپذیر حیات که غرامت زندگی هستند، روبه رو شود تا بردبار و صبور بار آید و در جوانی و بزرگسالی اهل استقامت باشد." دانشمند بزرگ اسلامی خواجه نصیرالدین طوسی می گوید: " باید کودک را به سختی ها معتاد کرد، از جامه نرم و اسباب راحتی باز داشت، خواب بسیار را اجازه نداد. چون مشکلات زندگی فکرشان را قوی می سازد. بعلاوه لذتی که از حل مشکل عاید ایشان می شود، بالاترین لذت هاست." بوسیدن کودک بوسه از مهم ترین نشانه های ابراز علاقه و محبت به کودک است. "بوسه" هم نشان می دهد که والدین درباره فرزندان خود مهربان و دلسوز هستند و فرزندان را از این علاقه و محبت پدر و مادر، آگاه و خشنود می سازد و هم درخت مهر را در وجود کودکان ریشه دار می کند. رفتار کودکانه با کودک در ارتباط با کودک باید همچون خود او، با او رفتار کند و مانند خودش با او حرف بزنند، زیرا کودک با کودکان یا انسان های کودک نما بهتر انس می گیرد و همراه می شود. احترام فرزند با فرزند باید رفتاری مودبانه داشته باشیم و او را اکرام و احترام کنیم. فرزند نباید در خانواده خویش تحقیر و مورد بی احترامی واقع شود. تا آن که شخصیتش بطور سالم شکل گیرد. رسول خدا (ص) می فرماید؛ " به فرزندان خود شخصیت داده آداب نیکو را در آنان پرورش دهید. " سلام کردن به کودک کودک در عین حال که کودک است و بازیگوش، اما احترام و توجه را مدنظر دارد و سلام کردن دیگران را به خود با دیده احترام می نگرد. پیامبر خدا (ص) می فرمود: 5 چیز است که تا لحظه مرگ آن را ترک نمی کنم... یکی از آنها سلام گفتن بر کودکان است. در انجام این رفتار مراقبت دارم تا بعد از من به صورت یک سنت میان مسلمین بماند که بدان عمل کنند. " ****
[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 8:54 عصر ] [ کلاس اول ]
[ نظرات () ]
روش های افزایش انضباط در بین دانش آموزان دوره ی ابتدایی بیانضباطی چیست و چگونه می توان انضباط را آموخت؟ چگونه می توان از بروز رفتارهای نا مناسب دانشآموزان که نظم و انضباط کلاس را مختل میکنند جلوگیری کرد؟ علل بی انضباطی دانشآموزان کدامند؟ چگونه می توان این رفتارهارا کاهش داد یا از بین برد؟ تعریف انضباط و بی انضباطی: نظم و انضباط تعاریف متعددی دارد. عدهای کنترل رفتار فراگیرندگان و تسلط بر عوامل رفتاری آنان را انضباط می نامند، برخی معتقدند؛ نظم و انظباط شامل هر نوع سازماندهی در محیط مدرسه و کلاس است، به نحوی که سبب افزایش یادگیری شود. در واقع «انضباط بدان دسته از اعمال معلم اطلاق میشود که مانع سر زدن رفتارهایی از دانش آموز است که فعالیت کلاسی را مختل یا تهدید به اخلال می کند» ایزابل کلاک: «بی انضباطی را رفتاری می داند که از طرف تعدادی از دانشآموزان انجام می شود و مشکلاتی را برای فرد معلم به وجود میآورد و معلم را در راه رسیدن به هدف که ارتقای تحصیلی دانشآموزان است با مشکل روبرو میکند و مانع از پیشرفت کار تحصیلی می شود و رفتار آنان نا معقول و نا منظم است ». با وجود تعاریف بالا بی انضباطی را می توان این گونه تعریف کرد: انجام دادن هر عمل یا رفتار پذیرفته نشده و نامعقول توسط دانشآموز که سازماندهی مدرسه و کلاس را مختل یا تهدید به اخلال می کند و باعث کاهش کارایی معلم و دانشآموزان شده و معلم را در رسیدن به هدف اصلی خود باز می دارد. آموزش انضباط: انضباط را می توان از کودکی به افراد آموخت زیرا در کودکی افراد می توانند بهتر بیاموزند وبهتر بدان عادت کنند. راه های زیر را برای نظم بخشیدن به کودکان توصیه میشود. 1.آموزشها: یعنی باید به دانش آموز آموزش دهیم تا در دنیای جدید بدون سردرگمی زندگی کند. 2.تذکرات: باید از انضباط برای دانش آموز تعریف کرده و آن را لازمهی موفقیت بدانیم 3.تهیه مقررات: تهیه مقررات و تنظیم آن به دانش آموزان یک کار اساسی است و باید قوانین منطقی در نظر بگیریم. 4.جنبه الگویی: باید برای دانش آموز الگو بوده و عامل و مجری نظم باشیم و اگر خود منظم نباشیم انتظار نظم از کودک بیهوده است . 5. تنظیم برنامه: باید سعی کنیم با برنامهای به زندگی دانش آموز نظم ببخشیم. 6.نشان دادن آثار: دانش آموز را باید از فواید نظم و زیان های بی نظمی آگاه کنیم. 7.سپردن مسولیت: باید مسئولیتهایی در رابطه با نظم به دانش آموز بسپاریم برای مثال: مسولیت نظم اتاق 8.زمینه سازی برای عادات: اگر بتوان رعایت نظم را بخشی از زندگی دانش آموز کرد در آن صورت به آن عادت خواهد کرد.
پیشگیری از رفتار نا مطلوب دانشآموزان بهدو دلیل مهم است 1.به دلیل عملی: یعنی پیشگیری از بروز رفتار نامطلوب آسانتر از تغییر آن است. 2.به دلیل انسانی: یعنی معلم خود را مسئول اصلاح و بر طرف کردن رفتار نا مطلوب دانشآموز معلم باید به نکاتی که باعث قطع ارتباط در کلاس میشود و همچنین به نیازهای دانشآموزان توجه کند و نباید اجازهی گستاخی به دانشآموزان دهد و برای پیشگیری از رفتار نامطلوب دانشآموزان به نکات زیر توجه کند: 1. رفتارهای بی نظم را مشخص و قوانین کلاس را مطرح کند و دانشآموزان ملزم به رعایت آن شوند 2. به طور انفرادی با افراد نا منظم برخورد کرده دلایل بی نظمی را جویا شوند . 3. دانشآموزان باید رفتار مطلوب و مورد نظر معلم را بشناسند . 4. بیتوجهی به رفتار نا منظم دانشآموزان باعث میشود تا وی احساس کند که معلم فردی نا کارآمد است. 5. شرط لازم برای اجرای قوانین قابل درک و فهم بودن آن برای دانشآموزان است. 6. آغاز کلاس با جذابیت و متعاقب آن دادن آزادی بیشتر به دانشآموز 7. علاقهمند کردن دانشآموز به درس با یادگیری معنادار علل بی انضباطی دانشآموزان: بروز رفتارهایی از دانشآموزان که انضباط کلاس را مختل میکند تنها به معلم، کلاس درس مربوط نیست بلکه علل دیگری نیز نظیر عوامل آموزشگاهی، خانوادگی، اجتماعی وجود دارند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم زمینه را برای رفتارهای مخرب دانشآموزان فراهم میکنند. این عوامل را میتوان به مواد زیر تقسیم بندی کرد: الف :علل مربوط به دانش آموزان گاهی علل بی نظمی در کلاس ناشی از خود دانشآموزان است مانند: 1. ناراحتیهای جسمی، روحی و روانی 2. نداشتن علاقه و انگیزه 3. سردرگم بودن و بیتوجهی به انتظارات معلم و کلاس 4. نداشتن برنامهی شخصی مطالعه 5. کم خوابی و خستگی مفرط 6. انجام ندادن تکالیف خود 7. تغذیه نامناسب 8. ناامیدی به آینده 9.استقلال طلبی و مقابله با اقتدار معلم(صفوی) ب)علل مربوط به معلم: 1. فقدان آمادگی جسمی ، روحی و روانی معلم 2. نامناسب بودن وضعیت ظاهری معلم 3. نا آگاهی از روشهای جدید تدریس واستفاده از روشهای سنتی 4. بی علاقگی به شغل معلمی 5. ناتوانی در بر قراری ارتباط مطلوب با دانشآموزان 6. تبعیض گذاشتن بین دانشآموزان 7.نا مناسب و نا رسا بودن صدای معلم 8 . نداشتن طرح درس 9. بیتوجهی به دانشآموزان 10. فعال بودن معلم و منفعل بودن دانشآموزان 11. استفاده نامناسب از تشویق و تنبیه 12. بیحوصلگی و نداشتن صبر و سعه صدر 13. بی نظمی معلم ( دیرآمدن به کلاس و ترک کردن زود هنگام آن) 14. تسلط نداشتن به موضوع مورد یادگیری 15. بیتوجهی به مسایل و مشکلات دانشآموزان 16. مبهم بودن توقعات و انتظارات معلم 17. بروز رفتارها و حرکات نامنظم درکلاس 18 . تحقیر و تمسخر دانشآموزان 19. نداشتن روحیهی انتقاد پذیری و خودداری از پاسخگویی به سوالات دانشآموزان 20. ناآگاهی از روشهای اصلاح رفتار 21. علاوه بر این ها شخصیت معلم نیز ممکن است نقش عمدهای در بینظمی و یا برقراری نظم و انضباط کلاس داشته باشد،چنانچه برخی روانشناسان معتقداٌ در جایی که دانشآموزان معلم خود را از صمیم قلب دوست داشته باشند بی انضباطی وجود نخواهد داشت. ج)علل مربوط به کلاس درس: محیط مدرسه را میتوان از دو بعد فیزیکی و عاطفی مورد بررسی قرار داد. تأثیر محیط فیزیکی کلاس: وضعیت فیزیکی کلاس مانند، نظافت و پاکیزگی، برخورداری از نور و هوای مناسب، میز و صندلی راحت وکافی، تخته و وسایل سرمایشی و گرمایشی مناسب نقش انکارناپذیری در ایجاد نظم و انضباط کلاس دارند. در کلاس که وسایل سرمایشی یا گرمایشی مناسب وجود نداشته باشد، دانشآموزان به دلیل سرمای زیاد یا گرمای بیش از اندازه نمیتوانند راحت بنشینند. از این رو مجبور میشوند دست به اعمالی بزنند که نظم کلاس را مختل کند. تأثیر محیط عاطفی کلاس: علاوه بر عوامل فیزیکی کلاس، عوامل عاطفی مانند تعویض مکرر برنامهی درسی، برخورد نامناسب دست اندرکاران ستادی مدرسه با دانشآموزان، یکنواخت بودن برنامههای صبحگاهی یا عصرگاهی مدرسه بیتوجهی به خواستههاو انتظارات معقول دانشآموزان و.... را میتوان نام برد که شرایط و موقعیت را برای بروز رفتارهای نامطلوب دانشآموزان فراهم می کند. د)علل مربوط به خانواده: صاحب نظران روانشناسی تربیتی یکی از مهم ترین نهادهای موثر در تربیت و رفتار آدمی را خانواده میدانند؛ زیرا محیط خانواده اولین و با دوامترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان میباشد. عوامل متعدد میتواند در رفتار کودکان و نوجوانان تأثیر بگذارد (از جانب خانواده) که به موارد زیر اشاره میکنیم. 1. فضای روانی و عاطفی: منظور مجموعه روابط و تعاملات روانی و عاطفی است که بین اعضای خانواده وجود داشته باشدو بصورت مستقیم(آموزشهای اخلاقی و...) یا غیر مستقیم(همانند سازی و تقلیدو...)رفتار فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد. 2 . شرایط ناسالم خانوادگی: شامل مواردی مانند طرد کودک، تنبیه شدید، عدم توجه به نیازهای اساسی کودک، انتظار نابجا از کودک و... میباشد. 3. فقدان والدین: نبود هر یک از والدین ، بویژه مادر چنانچه با کمبود ارضای نیازهای طبیعی و اساسی همراه شود اثرات ناگواری در شرایط اجتماعی کودک خواهد گذاشت. 4.عدم ثبات قوانین و معیارهای اخلاقی: چنانچه در محیط خانه اصول اخلاقی معینی حکم فرما نباشد یا اینکه اصول ثابت باشند و یا برای کودک تبیین نگردند در ایجاد مشکلات رفتاری کودک نقش خواهند داشت. از دیدگاه آلفرد آدلر ترتیب ولادت در رفتارهای افراد نقش دارد آدلر معتقد است جایگاه ویژه فرزندان با تولد فرزند بعدی تهدید میشود و فرزند آخر نگران از دست دادن موقعیت خود نخواهد بود. اختلافات خانوادگی و بینظمی دار خانواده سبب تأثیر نامطلوب در رفتار فرد شده و زمینهی لازم را برای بروز رفتارهای مخرب فراهم میآورد و به این ترتیب نظم و انضباط کلاس را به هم میزند. و)علل مربوط به روابط اجتماعی : عوامل اجتماعی اغلب به طور مستقیم تأثیر شگرفی در رفتارهای دانشآموزان میگذارد. از بین عوامل اجتماعی موثر در رفتارهای دانشآموزان به موارد زیر اشاره میکنیم: 1. طبقهی اجتماعی: شامل مواردی مانند میزان سواد والدین ، فرهنگ حاکم برخانواده و .... که هر کدام به نوعی تأثیر میگذارد. 2. گروه همسالان : مهم ترین الگوی کودکان پس از والدین که تأثیر زیادی در رفتار کودکان میگذارد. 3. عوامل اجتماعی دیگر: از قبیل تلوزیون که به عنوان الگوی رفتاری از عوامل مهم تعیین کننده در رفتار است. ع)عوامل روانی : از عوامل روانی موثر در اختلالات رفتاری میتوان به موارد زیر اشاره نمود. 1. تعارض: یعنی فرد در مقابل دو هدف قرار گرفته که قادر به انتخاب یکی نیست پس با انتخاب یکی در مقابل دیگری احساس محرومیت میکند و موجب پدیدار شدن فشار و ناراحتی میشود. 2. ناکامی: منظور ناراحتی شدید از نرسیدن به یک هدف است. وقتی برای رسیدن به چیزی از لحاظ روانی برنامهریزی میکنیم و به آن نرسیم دچار سرگردانی شده و موجب ناراحتی میشود. 3. استرس: هنگامی که مجموعهای از عوامل روانی درونی و بیرونی در ذهن فرد تبدیل به ساختار تهدید کننده یا آسیب روانی میشود موجب ایجاد فشار و ناراحتی روانی میشود. برخی ازراه های از بین بردن یاکاهش عوامل بی نظمی: برای کاهش عوامل بی نظمی دانشآموزان باید میان خانه ومدرسه هماهنگی وجود داشته باشد. برای کاهش عوامل بی نظمی معلمان باید معلم آمادگی تغییر رفتارهای به عنوان واکنشی نسبت به حقایق آشکار شده توسط مشاهده را داشته باشد. برای کاهش عوامل بی نظمی موثر از کلاس باید شرایط فیزیکی کلاس را بهتر کنیم و روابط بین کارکنان و دانشآموزان بهتر شود. برای کاهش این عوامل در خانواده باید والدین فرزندان خودرا به انضباط تشویق کرده و وظایف شان را در قبال فرزندان خود به خوبی اجرا کنند. راه های کاهش یا حذف رفتارهای بی نظمی در آموزش و پرورش وظیفه معلمان تنها این نیست که به ایجاد و تقویت رفتار مطلوب اقدام کند بلکه باید رفتار نا مطلوب دانش آموز را کاهش داده یا از بین ببرند. برای از بین بردن رفتار نا مطلوب روش های زیر توصیه میشود: 1. خاموشی : برای اینکه رفتار نامطلوب دانش آموز ادامه نیابد میبایست شرایط طوری فراهم شود که برای انجام دادن آن رفتار نا مطلوب پاداشی در یافت نکند. 2 . اشباع : رفتار نامطلوب شاگرد به مدت طولانی تقویت میشود تا دانشآموز اشباع شود و احتمال تکرار آن کاهش یابد یعنی درست برعکس خاموشی و این روش بر خلاف تنبیه عوارض جانبی ندارد. 3 . تقویت رفتار مغایر : رفتاری را که مغایر با رفتار نامطلوب است تقویت میکنیم که خود از یک اصل روانشناسی ناشی میشود که انسان نمی تواند خود را همزمان روی دو رویداد مخصوصا اگر مغایر باشد متمرکز کند. 4. محروم کردن : یعنی دانشآموز به خاطر رفتار نامطلوبی که انجام داده است از دریافت تقویتی محروم می شود برای مثال دانشآموز که به کلاس علاقه دارد به خاطر بی نظمی از کلاس اخراج میشود. 5 . جریمه کردن : یعنی کم کردن مقداری از عامل تقویت کنند به دلیل انجام رفتار نامطلوب برای مثال کسر چند نمره به دلیل شیطنت یا بی نظمی. مشاوره و مذاکره با دانشآموز نامنظم : معلم میتواند در برابر دانشآموز نامنظم از شیوه ی صحبت آرام استفاده. در این روش معلم, مشاوره میکند چون دانشآموز در کلاس او بی نظمی کرده و معلم می داند در آن هنگام دانشآموز مشغول چه کاری است و آن شرایط را به خوبی میشناسد. در این هنگام معلم نباید از انتقاد زیاد استفاده کند چون باعث میشود دانشآموز حالت تدافعی به خود بگیرد و بهانه های بیشتری بتراشد. معلم باید از طریق مذاکرهای صریح به دانشآموز بفهماند کارش تا چه اندازه زشت بوده است و بازندهی اصلی نیز خود دانشآموز است و اگر این رفتار نامطلوب راترک کند سود زیادی خواهد کرد. برای این کار معلم باید« ازباب پرسش » وارد شود برای مثال از شاگرد میپرسد «چرا به این کار(بی نظمی) پیشنهاد شدی » و به بهانه تراشی های وی توجه چندانی نمیکند در واقع معلم اعتقاد خودش راکه رفتاری هر قدر هم غیر قابل قبول و نامطلوب باشد هدف داراست اعلام میکند. اصل تقویت منفی : برای اینکه دانشآموز را از انجام رفتار نامطلوبی باز داریم باید ترتیبی بدهیم که هر زمان رفتار او در جهت مطلوب تغییر کرد به موقعیتی که برای او ناخوشایند بوده است پایان میدهیم. در کاربرد این اصل پایان دادن باید به آسانی امکان داشته باشد زیرا در غیر این صورت دانشآموز فایدهای در تغییر دادن رفتار خود نمیبیند. تنبیه: یعنی اضافه کردن یک محرک بیزار کننده به محیط پس از انجام رفتار نامطلوب این روش معایبی دارد: 1. باعث نابودی رفتار نمیشود و فقط آن را وا پس میزند. 2. سبب ترس یا نگرانی شدید میشود. 3. از توجه دانشآموزان به فرد تنبیه گر کاسته میشود و به دستورهای او عمل نمیکند.
[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 8:29 عصر ] [ کلاس اول ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 92/11/26 ] [ 7:3 عصر ] [ کلاس اول ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |